اصطلاحات مربوط به رسانه در انگلیسی
pop-up advertising windows
صفحات تبلیغاتی ناخواسته
Meaning: an online advertisement that suddenly springs out
تبلیغ آنلاینی که ناگهان بالا می آید
EXP: We have plenty of ways to disable pop-up advertising windows, but we cannot really screen TV advertisements out of our lives.
ما راه های زیادی برای غیرفعال کردن پنجره های تبلیغاتی بازشو داریم، اما واقعا نمی توانیم تبلیغات تلویزیونی را از زندگی خود حذف کنیم.
the advertising slot
فرجه و زمان تبلیغات
Meaning: an amount of time that is officially allowed for advertising
مقدار زمانی که رسماً برای تبلیغات مجاز است
EXP: The TV advertising slots for a major sports event may be sold for up to £ 100 million.
فرجه و زمان تبلیغات تلویزیونی برای یک رویداد ورزشی بزرگ ممکن است تا 100 میلیون پوند فروخته شود.
be intensively advertised
تبلیغ شدن به شکلی گسترده
Meaning: be advertised with a lot of energy or effort
با انرژی یا تلاش زیادی تبلیغ شدن
EXP: The new product is being intensively advertised on TV.
این محصول جدید به شکل گسترده ای در تلویزیون تبلیغ می شود.
advertising campaign
کمپین تبلیغاتی
Meaning: a series of advertisements that try to persuade people to buy a product
مجموعه ای از تبلیغات که سعی دارند مردم را به خرید محصولی ترغیب کنند.
EXP: The advertising campaign has boosted sales by 150%.
این کمپین تبلیغاتی فروش را تا 150 درصد افزایش داده است.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با رسانه در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه Media در آیلتس شما می توانید فهرستي از کلمات و اصطلاحات مربوط به رسانه که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معني و مثال از آنها مطالعه کنید.
منبع: https://tatschool.ir/education/media-terms-ielts/