0 امتیاز
قبل در گوناگون توسط (0 امتیاز)

(اختلال تغذیه) eating disorder

 

Meaning: a medical condition in which a person does not eat a normal amount of food

یک بیماری که در آن فرد به مقدار طبیعی غذا نمی خورد

 

EXP: The family have a history of eating disorder.

این خانواده دارای سابقه اختلال تغذیه است.

 

********************

 

(عناصر کم مقدار) trace elements

 

Meaning: chemical element that a living thing needs in only extremely small amounts in order to grow and develop normally

عنصر شیمیایی که یک موجود زنده برای رشد و نمو طبیعی به مقدار بسیار کمی از آن نیاز دارد

 

EXP: Iron and zinc are two important trace elements that the human body needs.

آهن و روی دو عنصر کم مقدار مهمی هستند که بدن انسان به آنها احتیاج دارد.

 

********************

 

(سرشار از پروتئین) protein-rich

 

Meaning: (of food) high in protein

(در مورد مواد غذایی) دارای میزان بالایی از پروتئین

 

EXP: Many dieticians believe that protein-rich diets are best at keeping weight off.

بسیاری از متخصصان تغذیه بر این باورند که رژیم های غذایی سرشار از پروتئین برای حفظ کاهش وزن بهترین هستند.

 

********************

 

(عاشق شیرینی بودن) have a sweet tooth

(خوردن شیرینی را دوست داشتن) like to eat candy

 

Meaning: love to eat food with sugar in it

عاشق خوردن غذایی که در آن شکر وجود دارد.

 

EXP: It’s things like cakes and candy bars that I can’t resist. I’ve got a sweet tooth.

نمی توانم در برابر چیزهایی مانند کیک و آب نبات مقاومت کنم. من عاشق شیرینی هستم.

 

********************

 

(خوراک شناس بودن) be a gourmet

 

Meaning: be a connoisseur of food and drinks

خبره بودن در مورد مواد غذایی و نوشیدنی ها

 

EXP: Molly is a gourmet. She’s an excellent judge of good food and drinks.

مولی خوراک شناس است. او داور عالی مواد غذایی و نوشیدنی های خوب است.

 

********************

 

(غذایی که دهن آدم را آب می اندازد یا بسیار خوشمزه) be mouth-watering

 

Meaning: (of food) looks as if it will taste good

 (در مورد مواد غذایی) به نظر می رسد که طعم خوبی خواهد داشت

 

EXP: Sam gave me a recipe for the mouth-watering chocolate cakes.

سام دستور پخت کیک های شکلاتی بسیار خوشمزه را به من داد.

 

********************

 

(نفرت انگیز بودن) be disgusting

 

Meaning: (of food) arousing aversion

 (در مورد مواد غذایی) چندش آور

 

EXP: The frozen food we had at that restaurant was disgusting.

غذاهای منجمدی که در آن رستوران داشتیم نفرت انگیز بود.

یکی از موضوعاتی که در یادگیری زبان انگلیسی اهمیت بالایی دارد، موضوعات مربوط به غذا است. چه در سفر و چه در زندگی روزمره شما نیاز دارید در مورد غذا به زبان انگلیسی صحبت کنید یا سفارش بدید. یکی از اولیه ترین و مهم ترین کلمات و اصلاحاتی که باید بیاموزد انواع غذا به انگلیسی است. در مقاله لغات موضوعی آیلتس با عنوان غذا قصد داریم اصطلاحات و واژگان تخصصی مربوط به غذا در انگلیسی  در یک جا جمع آوری کنیم.

آشنایی با اصطلاحات این بخش می‌ تواند به داوطلبان در کسب نمرۀ مطلوب در امتحان بین المللی مانند آزمون تافل و آزمون آیلتس کمک بسیار زیادی می کند.

 

 

سوالات مشابه

0 امتیاز
0 پاسخ 51 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 74 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 52 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 74 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 75 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 88 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 74 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 78 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 103 بازدید
0 امتیاز
0 پاسخ 78 بازدید
سوال شده 11 ماه قبل در گوناگون توسط rama (0 امتیاز)
...